معرفی وبلاگ
سلام به خدمت تمامی کاربران و بازدید کنندگان این وبلاگ. خوشحال و خرسندم از اینکه شما نیز از جمله بازدید کنندگان این وبلاگ بودید. لطفا ما را از پیشنهادات و نظرات خود محروم نسازید. در سایه حضرت بقیه الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف) زنده و بنده باشید.
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 58536
تعداد نوشته ها : 26
تعداد نظرات : 9
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

. مدت حكومت درخشان امام مهدى برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني -------------------------------------------------------------------------------- روشـن اسـت كـه مـا دوران حـكومت و سالهاى زمامدارى امام مهدى عليه السلام را تنها مى تـوانيم از طريق رواياتى كه حدود آن را بيان مى كند بشناسيم . و روايات رسيده در اين مورد مختلف است : 1 - دسـتـه اى از روايـات ، مـدت حـكـومـت او را، پـس از قـيـام جـهـانـى اش 7 سال عنوان مى سازد. 2 - بـرخـى از روايـات ، ايـن دوران درخـشـان را بـه حـدود 20 سال تعبير مى كند. 3 - دسته سوم از 70 سال سخن مى گويد. 4 - و رواياتى هم هست كه عدد ديگرى را نشان مى دهد. اما به نظر نگارنده ، روايات دسته دوم كه سالهاى حكومت آن حضرت ، پس از قيام براى اصـلاح جـهـان را، حـدود 20 سـال عـنـوان مى كند بيشتر است و بدان دسته بهتر مى توان اعـتـمـاد كـرد. چـرا كـه ايـن گـروه از روايـات از امـامـان اهـل بـيـت عليهم السلام كه خداوند آنان را از هر لغزش و اشتباه و پليدى ، پاك و پاكيزه ساخته ، رسيده است . اينك برخى از آن روايات : 1 - امام صادق عليه السلام در اين مورد فرمود: ((ملك القائم منا تسع عشرة سنة و اءشهرا.)) (729) يـعـنـى : حـكـومـت درخـشـان و شـكـوهـبـار قـائم مـا، نـوزده سال و چند ماه خواهد بود. 2 - و در بيان ديگرى مى فرمايد: ((يملك القائم عليه السلام تسع عشرة سنة و اءشهرا.)) (730) يـعـنى : قائم عليه السلام حدود نوزده سال و چند ماهى پس از قيام جهانى اش حكومت خواهد كرد. 3 - جـابـر بـن يزيد جعفى از حضرت باقر عليه السلام پرسيد كه : ((سرورم ! قائم عـليـه السـلام در روزگـار خـويـش چـه مـدت بـه تـدبير امور و تنظيم شئون امت و حكومت عادلانه جهانى مى پردازد؟)) حـضـرت فـرمـودنـد: ((از روز قـيـام او تـا رحـلتـش ، حـدود نـوزده سال ، فاصله است .))(731) روشن است كه اين روايت با دو روايت رسيده از امام صادق عليه السلام تناقض و تضادى نـدارد. چـرا كـه طـبق رواياتى كه در بخش ظهور آمد، قيام جهانى آن حضرت اندكى پس از ظـهـورش خواهد بود و قيام و ظهورش ‍ برخلاف پندار بسيارى در دو مرحله خواهد بود، نه يك مرحله .

دسته ها : حكومت مهدي
شنبه بیست و ششم 1 1391 18:6

ظهور هنگام ظهور كى خواهد بود؟ اقتضا حكمت بر نامعلوم بودن هنگام ظهور -------------------------------------------------------------------------------- برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني حـكـمت خدا، اقتضا نموده است كه هنگام ظهور حضرت مهدى عليه السلام در ميان مردم ، نـا مـعلوم و از آنان پوشيده باشد، به همين جهت مردم نمى دانند كه آن حضرت بطور دقيق چه وقتى ظهور خواهد كرد. بـا وجـود روايـات بـسـيـارى كـه از پـيامبر گرانقدر و امامان نور عليهم السلام پيرامون ابعاد گوناگون حيات امام عصر عليه السلام رسيده است ، با اين وصف به هنگامه ظهور آن حـضرت بطور مشخص در هيچ روايتى تصريح نشده بلكه بعكس ، رواياتى از پيامبر و امامان معصوم عليهماالسلام وارد شده است كه در آنها بشدت از كسانى كه از هنگام ظهور خـبـر دهـنـد انـتـقاد گشته و آنان را تكذيب نموده اند. و نيز روشن ساخته اند كه هيچ يك از پـيـشـوايـان مـعـصوم عليهماالسلام در اين مورد سخنى نگفته و براى ظهور، زمانى مشخص نفرموده است . براى نمونه : 1 ـ از پـيـامـبـر گـرامى صلى الله عليه و آله آورده اند كه در مورد غيبت حضرت مهدى عليه السلام و مسايل مربوط به آن فرمود: (( و يكذب فيها الوقاتون .))(394) يعنى : كسانى كه براى ظهور وقت تعيين مى كنند، دروغ مى گويند. 2 ـ ((فضيل )) از امام باقر عليه السلام پرسيد: ((هل لهذا الامر وقت ؟)) يعنى : آيا هنگامه ظهور معلوم است ؟ فـقـال عـليـه السـلام : ((كـذب الوقـاتـون ، كـذب الوقـاتـون ، كـذب الوقـاتـون .))(395) آن حـضـرت ، در پاسخ او سه بار فرمود:((كسانى كه براى ظهور، وقت تعيين مى كنند، دروغ مى گويند.)) آرى ! وقت تعيين كنندگان براى ظهور، دروغ بافانند. 3 ـ از امام صادق عليه السلام آورده اند كه فرمود: ((كـذب المـوقـتـون ، مـا وقـتـنـا فـيـمـا مـضـى و لانـوقـت فـيـمـا يستقبل .))(396) يعنى : كـسـانى كه براى ظهور وقت تعيين مى كنند دروغ مى بافند، ما خاندان رسالت ، نه در گذشته براى آن وقت مشخصى اعلان كرديم و نه در آينده چنين خواهيم كرد. 4 ـ و نيز از آن گرامى آورده اند كه فرمود: ((... كذب الوقاتون و هلك المستعجلون و نجا المسلمون .))(397) يـعـنـى : وقـت تـعـيـين كنندگان براى ظهور حضرت مهدى عليه السلام دروغ مى گويند و شـتـاب كنندگان در آن به هلاك مى رسند و تنها تسليم شوندگان به امر خدا، نجات مى يابند. روشـن اسـت كـه مـنـظـور از عـدم تـعـيـيـن وقـت در ايـنـجـا، هـمـان مـشـخـص و مـعـلوم سـاخـتـن سـال ظـهـور آن گـرامـى ، بـطـور دقـيـق اسـت ، چـرا كـه انـبـوه روايـات رسـيـده از اهـل بـيت عليهما السلام كه نشانه هاى قطعى ظهور را بيان مى كند، همگى بيانگر آن است كـه بـا پـيـدايـش ايـن نـشـانه ها ظهور امام عصر عليه السلام نزديك مى گردد و در حقيقت نشانه هاى قطعى ظهور يا هنگامه آن به هم نزديك هستند. راز نهان بودن زمان ظهور -------------------------------------------------------------------------------- برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني حقيقت اين است كه ما نمى توانيم راز و رمز و حكمت حقيقى پوشيده داشتن زمان ظهور آن حـضـرت ، بـوسـيـله پـيامبر و امامان نور عليهما السلام را بشناسيم و آن را بطور قطعى دريـابـيـم . شـايـد بـرخـى از حـكـمـتـهـا و رازهـاى ظـاهـرى آن ، امـور ذيل باشد: 1 ـ مـمـكن است حكمت سرّى بودن هنگام ظهور، اين باشد كه مومنان و توحيد گرايان ، در هـمـه قـرون و اعـصـار غـيـبـت آن خورشيد رخ بركشيده در پى ابرها، در انتظار سازنده ظهور او باشند و براى اين انتظار، سخت پاداش برند. از ايـن روسـت كـه از زمـان غـيـبـت صـغراى آن حضرت ، تاكنون ، نسلهاى ايمان آوردگان و يـكـتاپرستان همواره بدان اميد زيسته اند كه ظهور آن گرامى را درك كنند. با اين بيان ، اگـر ظـهـور مـعـلوم مـى شـد ديـگر چنين انتظار سازنده و پردازنده اى در كار نبود، بلكه آرزوها و آرمانها به ياءس و نوميدى تبديل مى شد و ميليونها انسان از سازندگى اخلاقى و عملى و عقيدتى انتظار و پاداش پرشكوه آن محروم مى گشتند. از پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله آورده اند كه فرمود: ((افضل اعمال امتى ، انتظار الفرج .)) (398) يعنى : پـر فـضـيـلت تـرين كارهاى امّت من انتظار فرج بردن است . و اميرمومنان عليه السلام فرمود: ((المنتظر لامر نا كالمتشحط بدمه فى سبيل الله .))(399) يعنى : هر كس كه در انتظار حكومت عادلانه و جهانگستر ما باشد از نظر پاداش بسان كسى اسـت كـه بـا جـهاد قهرمانانه در راه خدا به خون خويش در غلطيده است . و امام صادق عليه السلام فرمود: ((من مات منتظرا لهذا الامر، كان كمن كان مع القائم عليه السلام فى فسطاطه ، لا!... بـل كـان بـمـنـزلة الضـارب بـيـن يـدى رسـول الله صـلى الله عـليـه و آله بـالسـيـف .))(400) يـعـنـى : هر تو حيد گرايى كه در انتظار ظهور حضرت مهدى عليه السلام از دنيا برود، هـمـانـنـد كسى است كه با قائم عليه السلام در ستاد فرماندهيش بوده است ... بلكه مانند كـسـى اسـت كـه در بـرابـر ديـدگـان پيامبر عدالت با شمشير در راه حق و به دستور آن حضرت ، جهاد خالصانه كرده است . 2 ـ ثمره ديگر انتظار فرج اين است كه : انتظار به مفهوم حقيقيش ، تصديق آيات قرآن و سخنان پيامبر و امامان نور عليهما السـلام در مـورد امـام مـهـدى عـليـه السـلام است و چنين باور و تصديقى از درجات ايمان و مراتب تسليم و فرمانبردارى از حق و پيشوايان معصوم عليهما السلام است . 3 ـ حـكـمـت ديـگـر نـامـشـخـص بـودن زمـان ظـهـور، اصل امتحان و آزمايش است كه يكى از سنتهاى الهى است . خـداونـد، بندگان خويش را به انواع و اقسام آزمايشها به بوته امتحان مى سپارد، از آن جمله بوسيله موضوعات و مسايل عقيدتى . از اين رو كسانى كه به خدا و پيام آورش و به آنـچـه آن حـضـرت در مـورد حـضـرت مـهدى عليه السلام آورده است ، ايمان بياورند، ديگر طول غيبت آن گرانمايه به هر اندازه اى كه باشد و انتظار غمبار او هر چه طولانى گردد از ثـبات قدم و ايمان عميق و تزلزل ناپذير آنان نمى كاهد، اما نفاق پيشگان ، فرصت و ميدان مناسبى براى استهزا و ياوه گويى بر ضد اين انديشه والا و عقيده مقدس مى يابند و آيات قرآن و روايات پيامبر صلى الله عليه و آله در اين مورد را، به ديوار مى كوبند و هـمـه را كـنـار مـى گـذارنـد و ايـن شـيـوه بـاطـل گـرايـان در هـمـه عـصـرهـا و نسل هاست . از امام كاظم عليه السلام آورده اند كه در مورد غيبت حضرت مهدى عليه السلام فرمود: ((انما هى محنة من الله عزوجل ، امتحن بها خلقه ... .)) (401) يـعـنـى : غـيـبـت آن حضرت ، رنج و آزمايشى از جانب خداست كه بندگان خويش را بدان مى آزمايد. روشن است كه معنا و مفهوم امتحان اين نيست كه خداوند از واقعيّت كار بندگانش آگاه نيست و آنچه در درون دارند تا آزمايش نكند نمى شناسد، نه ! هرگز! بلكه خداوند به هر چيزى دانـاسـت و آنچه در سينه هاست مى داند و چيزى بر او مخفى نمى ماند كه قرآن در اين مورد مى فرمايد: ((احـسـب النـاس ان يـتـركـوا ان يـقـولوا آمـنا و هم لايفتنون و لقد فتنّاالذين من قبلهم فليعلمن الله الذين صد قوا وليعلمن الكاذبين ....))(402) يـعـنـى : آيـا مـردم پـنـداشـتـه انـد هـمـانـقـدر كـه گـفـتـنـد: ايـمـان آورديـم ، بـه حال خود رها مى شوند و آزمايش نخواهند شد؟ ما كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و ايـنـان را نـيز مى آزماييم ) بايد علم خدا در مورد كسانى كه راست مى گويند و كسانى كه دروغ مى گويند، تحقّق يابد.

دسته ها : نشانه ظهور
چهارشنبه بیست و سوم 1 1391 23:35

چگونه قدرتها در برابر او سر فرود مى آورند؟ برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني -------------------------------------------------------------------------------- اين سؤ ال در صدر سلسله پرسشهايى است كه پيرامون ظهور امام عصر عليه السلام مطرح مى گردد. بـسـيارى مى پرسند كه : ((چگونه حكومتها در برابر امام مهدى عليه السلام خاضع مى گردند؟)) ((چگونه آن اصلاحگران بزرگ جهانى بر حكومت و دولتها پيروز مى شود؟)) ((و مـوضـع حـكـومـتـهـا و قـدرتـهـاى بـزرگ جـهانى در برابر آن حضرت چگونه خواهد بود؟)) ايـن مـوضـوع ، بـراسـتـى مـوضـوع حـسـاسـى اسـت و پـاسـخ آن نياز به اندكى شرح و تحليل دارد بدين صورت : 1 ـ حـقـيـقـت ايـن اسـت كـه حـكـومـتـهـا و دولتـهـا، هـمـواره از افـراد تشكيل مى گردند و همان افراد هستند كه در كنار هم ، دست در دست هم ، هياءتهاى حاكمه را مـى سـازنـد و روشـن اسـت كـه هـر انـسانى از اين هياءتهاى حاكمه ، به گونه اى امور و رخدادها را ارزيابى نموده و حوادث را مى فهمد. 2 ـ حكومتها در حيات خويش به سلاح و مهمات تكيه دارند و سلاح نيز در دست ارتشهاست ، در دست بزرگترين فرمانده تا كوچكترين فرد ارتش و يا نيروهاى مسلح . 3 ـ و نـيـز حـكـومـتـهـا بـر نـيـروهـاى مـسلحى چون : پليس ، نيروهاى انتظامى ، دستگاههاى اطلاعاتى ، ارتش خلقى و پاسداران رنگارنگ تكيه دارند و اينها همه ، دستگاههايى هستند كـه حـكـومـتها و دولتها بدانها تكيه مى كنند و بوسيله آنها قدرت و نيرو مى يابند و با دست آنها با مخالفان خويش مى جنگند و آنان را سركوب مى كنند. ايـنـك جـاى سـؤ ال اسـت كـه اگـر نـيـروهـاى مـسـلح و دسـتـگـاهـهـاى عـريـض و طـويـل كـه حكومتها بدانها تكيه مى كنند با حكومت موافق نبودند يا فرمانبردارى نكردند، ديگر از دولتها چه كارى ساخته است ؟ بعبارت ديگر: ((هياءت حاكمه يا سران نظامى كه نيروهاى نظامى آن را از نظر فكرى و عقيدتى با آنان موافق نباشند، چه مى كنند؟)) حـكـومـتـها همواره از ارتش و نيروى نظامى خويش بيشتر از نيروى بيگانه مى هراسند چرا كـه بـر نـيـروى خـارجـى مـمـكـن اسـت بـوسـيـله نـيـروى مـوجـود در داخـل پيروز شد و آن را نابود ساخت ، اما بر ارتش خودى ، هنگامى كه همه ستون و بدنه و راءس يا بيشتر آن ، سر به طغيان و شورش برداشت ، چه مى توان كرد؟ دولتـها در برابر نيروهاى مسلح خويش هنگامى كه از آنان جدا شوند يا از نظر فكرى و عقيدتى با دولت خويش ‍ مخالف باشند، قدرتى ندارند. آرى ! تـنـهـا وسيله رويارويى با چنين ارتش نظامى ، كمك گرفتن از ملت و يارى جستن از تـوده هـاى مـردم است و اين تلاش نيز هنگامى كه مردم به ارتش بپيوندند و يك صدا، بر ضد هياءت حاكمه بشورند با شكست روبرو مى گردد و حكومت سقوط مى كند. در بـحـثـهـاى گـذشته ، خاطر نشان ساختيم كه پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله به هـنـگـامه خبر دادن از ظهور امام مهدى عليه السلام فرمود: (( انه يخرج بالسيف . )) يعنى او با شمشير عدالت قيام خواهد كرد. و ايـن سـخـن را بـرخـى به تمسخر گرفته و وسيله تاخت و تاز قرار داده و مى گويند: ((از شـمـشـيـر، در بـرابـر سـلاحهاى مرگبار كه اگر بكار افتد، همه چيز را به خاك و خاكستر تبديل مى كند، چه كارى ساخته است ؟ از سلاحهاى ويرانگر و مخربى چون : انواع بمبها، اقسام مسلسلها، انواع و اقسام تفنگها، تـانـكـهـا، زره پـوشـهـا، نـفـربـرهـا، هـواپـيـمـاهـا و ديـگـر وسـايـل جـنـگـى زمـيـنـى ، هـوايـى ، دريـايـى كـه اگـر بـه كـار افـتـد، نـسـل بـشـر را از صـفحه روزگار بر مى دارند، آخر در برابر اينها شمشير چه ارزشى دارد؟ و اثر آن در برابر اين سلاحهاى ويرانگر و نابود كننده و سريع چيست ؟)) براى پاسخ به اين سؤ ال مقدمه اى ترسيم مى گردد، اميد كه مفيد افتد. مقدمه : از انبوه رواياتى كه گذشت به اين واقعيت تصريح دارد كه حضرت عيسى عليه السلام بـه هـنـگـام قـيـام امام مهدى عليه السلام ، از آسمان فرود مى آيد و ضمن اقرار و تصديق وجـود گـرانـمايه آن اصلاحگر بزرگ جهانى به او اقتدا مى كند. و اين مطلب ثابت شده اسـت كـه خـداوند، عيسى عليه السلام را به آسمانها برده است ، چرا كه كشته شدن او را به دست دشمنان رد مى كند و مى فرمايد: (( وَ قَوْلِهِمْ إِنّا قَتَلْنَا المَْسِيحَ عِيسى ابْنَ مَرْيَمَ رَسولَ اللّهِ وَ مَا قَتَلُوهُ وَ مَا صلَبُوهُ وَ لَكِن شبِّهَ لهَُمْ وَ إِنّ الّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِى شكٍ مِّنْهُ مَا لهَُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلا اتِّبَاعَ الظنّ‏ِ وَ مَا قَتَلُوهُ يَقِينَا بَل رّفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ ... . )) (649) يعنى : و نيز بدان سبب كه گفتند: ما مسيح ، پسر مريم ، پيامبر خدا را كشتيم در حالى كه آنان مسيح را نكشتند و بر دار نكشيدند بلكه كار بر آنان مشتبه شد و بى ترديد آنانكه در مـورد او اخـتـلاف مـى كـردنـد خـود در ترديد بودند و به آن يقين نداشتند و تنها پيرو پندار خود بودند و عيسى را به يقين نكشته بودند. عـلاوه بـر قـرآن شـريـف و نيز روايات پيرامون صعود حضرت عيسى به آسمان ، بسيار اسـت و بـيـانـگـر ايـن واقـعـيـت كه او در آسمانها زنده و روزى مى خورد و اينك از صعود او بيشتر از 1900 سال مى گذرد. و نـيـز ايـن روايات به صراحت بيانگر اين واقعيت است كه عيسى عليه السلام به هنگامه قيام امام مهدى عليه السلام از آسمان فرود مى آيد و به آن گرامى اقتدا مى كند و به امامت او نماز مى گذارد. راسـتـى كـه حـكـمـت بـالغـه خدا و تدبير عظيم او را نظاره كنيد كه چگونه حضرت عيسى عـليه السلام را به آسمانها صعود مى دهد تا او را براى روزى بسيار شكوهبار و هدفى شكوهمند و مقصدى والا، ذخيره سازد راسـتـى چـه ثـمـره ، چه فايده و چه حكمتى در فرود آمدن عيسى عليه السلام به زمين در قيام جهانى امام مهدى عليه السلام است ؟ و چه رابطه اى ميان اين فرود و آن ظهور هست ؟ كه از يك سو امام گرانقدر و پرشكوهى كه براى اصلاح زمين و زمان ذخيره شده است بپا مـى خـيـزد و خـورشيد جهان افروزش از پس ابرهاى غمبار غيبت طلوع مى كند و از دگر سو پـيامبر بزرگى كه در آسمانها ذخيره شده است فرود مى آيد و ضمن تصديق قيام جهانى مـهـدى عـليـه السلام به او اقتدا مى كند؟ راستى چه رابطه اى ميان اين دو رخداد شكوهمند است ؟ و چه مناسبتى ميان اين دو حادثه بى نظير مى باشد؟ پـيـش از هر چيز شايسته است فراموش نكنيم كه شمار مسيحيان جهان اكنون از هزار ميليون نفر مى گذرد، به عنوان مثال : زمـامـداران و دولتـهـا و مـلتـهـاى اروپـا هـمه يا بيشترشان مسيحى اند، بيشتر زمامداران و حـكـومـتـهـا و مردم قاره سياه ، مسيحى هستند، همينطور دولتهاى آمريكاى شمالى و جنوبى و عـقـيـده مـسـيـحـيـان نـيـز در مورد عيسى عليه السلام مشهور است كه قرآن ضمن انتقاد، آن را ترسيم و تصحيح مى كند. بدين صورت : 1 ـ (( وَ قَالَتِ النّصارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ . )) (650) و نصارى گفتند كه عيسى پسر خداست . 2 ـ (( وَ إِذْ قَالَ اللّهُ ياعِيسى ابْنَ مَرْيَمَ ءَ أَنت قُلْت لِلنّاسِ اتخِذُونى وَ أُمِّىَ إِلَهَينِ مِن دُونِ اللّهِ قَالَ سبْحانَك مَا يَكُونُ لى أَنْ أَقُولَ مَا لَيْس لى بِحَقٍ إِن كُنت قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فى نَفْسى وَ لا أَعْلَمُ مَا فى نَفْسِك إِنّك أَنت عَلاّمُ الْغُيُوبِ . )) (651) يـعـنـى : و يـادآور آنگاه را كه خدا به عيسى بن مريم گفت : ((آيا تو به مردم گفتى كه مرا و مادرم را جز خدا به خدايى گيرند؟)) گـفـت : ((تـو را بـه پـاكـى ياد مى كنم ، مرا نسزد چيزى بگويم كه شايسته آن نباشم اگر من چنين گفته بودم تو خود مى دانستى تو به آنچه در ضمير من مى گذرد دانايى و من از آنچه در ذات تو است بى خبرم ، چرا كه تو خود، داناى رازهاى نهانى .)) 3 ـ (( لّقَدْ كفَرَ الّذِينَ قَالُوا إِنّ اللّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ . )) (652) يعنى : آنان كه گفتند: ((خدا، همان مسيح پسر مريم است .)) كافر شدند. شاعر در مورد عقيده آنان به مسيح عليه السلام مى گويد: (( عجبا للمسيح بين النصارى حيث قالوا: ان الا له اءبوه ثم قالوا: ابن الاله اله ثم قاموا بجهلهم عبدوه )) يـعـنـى : در مـورد مـسيح ، ميان پيروانش در شگفتم هنگامى كه مى گويند: ((خدا، مسيح است .)) آنـگـاه مـى گـويـنـد: ((فـرزنـد خـدا، هـمـان خداست .)) و سپس ناآگاهانه و متعصبانه به پرستش او قيام مى كنند. ما در روزگار خويش به نشريات گمراه كننده اى كه مبشران و مبلغان مسيحى آنها را چاپ و تـوزيـع مـى كـنند، بر مى خوريم كه در عصر فرهنگ و دانش نيز همين خرافه و دروغ به صراحت آمده است . و آنان تصريح مى كنند كه : ((عيسى ، خداست .)) و ((خدا، همان عيسى اسـت و او خـداى نـجـات دهـنـده اسـت .)) و سـخـنانى از اين قماش ‍ بافته هاى كفر آلود كه بـراسـتـى خـدا برتر و بالاتر از بافته هاى آنانست . و او بلند مرتبه و بزرگ از هر آنچه شرك گرايان مى پندارند، پاك و منزه است . بـه هـر حـال بـحـث در ايـن اسـت كـه : مـسـيحيان با اين عقيده و انديشه در مورد عيسى عليه السـلام هـنگامى كه در سراسر جهان بشنوند كه حضرت مهدى عليه السلام آن اصلاحگر بـزرگ عـصـرهـا و نسلها ظهور نمود و عيسى عليه السلام نيز از آسمان فرود آمده و ضمن تـصـديـق آن حـضرت و اقرار به امامت او و كمك به قيام جهانيش ، به او اقتدا نموده و به امـامـت او نـمـاز مى خواند، در اين صورت آيا در سراسر گيتى حكومت و دولت و ملتى پيدا مى شود كه مسيحى باشند و باز هم با قيام جهانى امام مهدى عليه السلام مخالفت ورزند؟ و با او سر ستيز درآيند؟ روشـن است كه هرگز! مسيحيان به پيروى از عيسى عليه السلام و به دستور او زير پرچم امام عصر عليه السلام وارد مى گردند و اسلام واقعى را خواهند پذيرفت و از طرفداران امام عصر عليه السلام خواهند شد. اينك رواياتى را دبلكه همه ر اين مورد مى آوريم : 1 ـ از امام باقر عليه السلام آورده اند كه ضمن حديث مفصلى فرمود: (( ...فـاذا اجـتـمـع عنده عشرة آلاف رجل ، فلا يبقى يهودى و لا نصرانى الا آمن به و صدقه ... . )) (653) يـعـنـى : هـنـگـامى كه ده هزار نفر پيكارگر و آگاه بر گرد آن حضرت گرد آمدند ديگر يـهودى و مسيحى يافت نمى شود جز اينكه به او و قيام جهانى اش ايمان مى آورند و او را تصديق مى كنند. 2 ـ اين روايت بصورت ديگرى نيز آمده است كه مى فرمايد: (( ... فـاذا اجـتـمـع عـنـده العـقـد ـ عـشـرة آلاف رجـل ـ فـلا يـبـقـى يـهـودى و لا نـصـرانـى و لا اءحـد ممن يعبد غير الله تعالى الا آمن به و صـدقـه و تـكـون المـلة واحـدة . مـلة الاسـلام و كـل ما كان فى الاءرض ـ من معبود سوى الله تعالى ـ تنزل عليه نار من السماء فتحرقه . )) (654) يـعـنـى : هـنـگـامـى كـه بـرگـرد امام مهدى عليه السلام پس از ظهورش ده هزار نفر انسان سـاخـتـه شده و فداكار، گرد آمدند، همه يهوديان و مسيحيان و كسانى كه جز خداى يگانه را مى پرستند، به امامت و راه و رسم او ايمان مى آورند و قيام جهانى و دگرگونسازش را تصديق و تاءييد مى كنند. آنگاه است كه همه ملتها يك ملت مى شوند، ملت اسلام و پيروان همه اديان به دين آسمانى اسلام مى گروند و همه معبودهاى دروغين مورد غضب خدا قرار مى گـيـرنـد و آتشى از آسمان فرود آمده و آنها را طعمه خويش مى سازد و همه را به خاكستر تبديل مى كند. 3 ـ از اميرمؤ منان عليه السلام آورده اند كه فرمود: (( اذا بـعـث السـفـيـانـى الى المـهـدى جـيـشـا فـخـسـف بـه بـالبـيـداء و بـلغ ذلك اءهـل الشـام قـالوا لخـليـفـتـهـم : ((قـد خـرج المـهـدى فـبـايـعـه و ادخل فى طاعته ، و الا قتلناك .)) ((فـيـرسـل اليـه بـالبـيـعـة و يـسـيـر المـهـدى عـليـه السـلام حـتـى يـنـزل بـيـت المـقـدس و تـنـقـل اليـه الخـزائن و تـدخـل العـرب و العـجـم و اءهـل الحـرب و الروم و غـيـرهـم فـى طـاعـتـه ، مـن غـيـر قتال ، حتى تبنى المساجد بالقسطنطنية و مادونها. )) (655) يـعـنـى هـنـگـامـى كـه سـفـيـانـى سـپـاهـى را بـسـوى مـهـدى عـليـه السـلام گـسـيل مى دارد و آن سپاه در بيابانى در ميان مكه و مدينه به زمين فرو مى رود و خبر اين حـادثه دهشتناك به شام و مردم آن رسد، آنان به زمامدار خويش مى گويند: ((مهدى نجات بخش ، ظهور كرده است ، با او بيعت كن و اطاعت او را گردن گذار! در غير اين صورت تو را نابود خواهيم ساخت .)) و او نـيـز بـه نـاچـار بـراى بـيـعت با امام مهدى عليه السلام گروهى را مى فرستد و آن حـضـرت هـمـه جـا را در مـسـيـر خـودش ‍ فـتـح مى كند تا در بيت المقدس فرود مى آيد. همه گـنـجـيـنـه هـا بـسـوى او انـتـقـال مـى يـابـد و عـرب و عـجـم ، اهـل حـرب و روم و ديـگران ، حكومت عادلانه و راه و رسم انسانساز و رهايى بخش او را بى آنـكـه بـا او پـيكار كنند مى پذيرند. آنگاه حركت جهانى او تا جايى پيش مى رود كه همه جا، نداى توحيد و عدالت ، طنين افكن مى شود و در قسطنطنيه و فراتر از آن و... مساجد را بنياد مى كند.)) و با اين بيان ، استفاده از سلاح ، ضرورت پيدا نمى كند و انواع اسلحه ها بى آنكه به وجود آنها احساس نياز شود، كنار گذاشته مى شود. چگونه قدرتها در برابر او سر فرود مى آورند؟ برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني ---------- اين سؤ ال در صدر سلسله پرسشهايى است كه پيرامون ظهور امام عصر عليه السلام مطرح مى گردد. بـسـيارى مى پرسند كه : ((چگونه حكومتها در برابر امام مهدى عليه السلام خاضع مى گردند؟)) ((چگونه آن اصلاحگران بزرگ جهانى بر حكومت و دولتها پيروز مى شود؟)) ((و مـوضـع حـكـومـتـهـا و قـدرتـهـاى بـزرگ جـهانى در برابر آن حضرت چگونه خواهد بود؟)) ايـن مـوضـوع ، بـراسـتـى مـوضـوع حـسـاسـى اسـت و پـاسـخ آن نياز به اندكى شرح و تحليل دارد بدين صورت : 1 ـ حـقـيـقـت ايـن اسـت كـه حـكـومـتـهـا و دولتـهـا، هـمـواره از افـراد تشكيل مى گردند و همان افراد هستند كه در كنار هم ، دست در دست هم ، هياءتهاى حاكمه را مـى سـازنـد و روشـن اسـت كـه هـر انـسانى از اين هياءتهاى حاكمه ، به گونه اى امور و رخدادها را ارزيابى نموده و حوادث را مى فهمد. 2 ـ حكومتها در حيات خويش به سلاح و مهمات تكيه دارند و سلاح نيز در دست ارتشهاست ، در دست بزرگترين فرمانده تا كوچكترين فرد ارتش و يا نيروهاى مسلح . 3 ـ و نـيـز حـكـومـتـهـا بـر نـيـروهـاى مـسلحى چون : پليس ، نيروهاى انتظامى ، دستگاههاى اطلاعاتى ، ارتش خلقى و پاسداران رنگارنگ تكيه دارند و اينها همه ، دستگاههايى هستند كـه حـكـومـتها و دولتها بدانها تكيه مى كنند و بوسيله آنها قدرت و نيرو مى يابند و با دست آنها با مخالفان خويش مى جنگند و آنان را سركوب مى كنند. ايـنـك جـاى سـؤ ال اسـت كـه اگـر نـيـروهـاى مـسـلح و دسـتـگـاهـهـاى عـريـض و طـويـل كـه حكومتها بدانها تكيه مى كنند با حكومت موافق نبودند يا فرمانبردارى نكردند، ديگر از دولتها چه كارى ساخته است ؟ بعبارت ديگر: ((هياءت حاكمه يا سران نظامى كه نيروهاى نظامى آن را از نظر فكرى و عقيدتى با آنان موافق نباشند، چه مى كنند؟)) حـكـومـتـها همواره از ارتش و نيروى نظامى خويش بيشتر از نيروى بيگانه مى هراسند چرا كـه بـر نـيـروى خـارجـى مـمـكـن اسـت بـوسـيـله نـيـروى مـوجـود در داخـل پيروز شد و آن را نابود ساخت ، اما بر ارتش خودى ، هنگامى كه همه ستون و بدنه و راءس يا بيشتر آن ، سر به طغيان و شورش برداشت ، چه مى توان كرد؟ دولتـها در برابر نيروهاى مسلح خويش هنگامى كه از آنان جدا شوند يا از نظر فكرى و عقيدتى با دولت خويش ‍ مخالف باشند، قدرتى ندارند. آرى ! تـنـهـا وسيله رويارويى با چنين ارتش نظامى ، كمك گرفتن از ملت و يارى جستن از تـوده هـاى مـردم است و اين تلاش نيز هنگامى كه مردم به ارتش بپيوندند و يك صدا، بر ضد هياءت حاكمه بشورند با شكست روبرو مى گردد و حكومت سقوط مى كند. در بـحـثـهـاى گـذشته ، خاطر نشان ساختيم كه پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله به هـنـگـامه خبر دادن از ظهور امام مهدى عليه السلام فرمود: (( انه يخرج بالسيف . )) يعنى او با شمشير عدالت قيام خواهد كرد. و ايـن سـخـن را بـرخـى به تمسخر گرفته و وسيله تاخت و تاز قرار داده و مى گويند: ((از شـمـشـيـر، در بـرابـر سـلاحهاى مرگبار كه اگر بكار افتد، همه چيز را به خاك و خاكستر تبديل مى كند، چه كارى ساخته است ؟ از سلاحهاى ويرانگر و مخربى چون : انواع بمبها، اقسام مسلسلها، انواع و اقسام تفنگها، تـانـكـهـا، زره پـوشـهـا، نـفـربـرهـا، هـواپـيـمـاهـا و ديـگـر وسـايـل جـنـگـى زمـيـنـى ، هـوايـى ، دريـايـى كـه اگـر بـه كـار افـتـد، نـسـل بـشـر را از صـفحه روزگار بر مى دارند، آخر در برابر اينها شمشير چه ارزشى دارد؟ و اثر آن در برابر اين سلاحهاى ويرانگر و نابود كننده و سريع چيست ؟)) براى پاسخ به اين سؤ ال مقدمه اى ترسيم مى گردد، اميد كه مفيد افتد. مقدمه : از انبوه رواياتى كه گذشت به اين واقعيت تصريح دارد كه حضرت عيسى عليه السلام بـه هـنـگـام قـيـام امام مهدى عليه السلام ، از آسمان فرود مى آيد و ضمن اقرار و تصديق وجـود گـرانـمايه آن اصلاحگر بزرگ جهانى به او اقتدا مى كند. و اين مطلب ثابت شده اسـت كـه خـداوند، عيسى عليه السلام را به آسمانها برده است ، چرا كه كشته شدن او را به دست دشمنان رد مى كند و مى فرمايد: (( وَ قَوْلِهِمْ إِنّا قَتَلْنَا المَْسِيحَ عِيسى ابْنَ مَرْيَمَ رَسولَ اللّهِ وَ مَا قَتَلُوهُ وَ مَا صلَبُوهُ وَ لَكِن شبِّهَ لهَُمْ وَ إِنّ الّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِى شكٍ مِّنْهُ مَا لهَُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلا اتِّبَاعَ الظنّ‏ِ وَ مَا قَتَلُوهُ يَقِينَا بَل رّفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ ... . )) (649) يعنى : و نيز بدان سبب كه گفتند: ما مسيح ، پسر مريم ، پيامبر خدا را كشتيم در حالى كه آنان مسيح را نكشتند و بر دار نكشيدند بلكه كار بر آنان مشتبه شد و بى ترديد آنانكه در مـورد او اخـتـلاف مـى كـردنـد خـود در ترديد بودند و به آن يقين نداشتند و تنها پيرو پندار خود بودند و عيسى را به يقين نكشته بودند. عـلاوه بـر قـرآن شـريـف و نيز روايات پيرامون صعود حضرت عيسى به آسمان ، بسيار اسـت و بـيـانـگـر ايـن واقـعـيـت كه او در آسمانها زنده و روزى مى خورد و اينك از صعود او بيشتر از 1900 سال مى گذرد. و نـيـز ايـن روايات به صراحت بيانگر اين واقعيت است كه عيسى عليه السلام به هنگامه قيام امام مهدى عليه السلام از آسمان فرود مى آيد و به آن گرامى اقتدا مى كند و به امامت او نماز مى گذارد. راسـتـى كـه حـكـمـت بـالغـه خدا و تدبير عظيم او را نظاره كنيد كه چگونه حضرت عيسى عـليه السلام را به آسمانها صعود مى دهد تا او را براى روزى بسيار شكوهبار و هدفى شكوهمند و مقصدى والا، ذخيره سازد راسـتـى چـه ثـمـره ، چه فايده و چه حكمتى در فرود آمدن عيسى عليه السلام به زمين در قيام جهانى امام مهدى عليه السلام است ؟ و چه رابطه اى ميان اين فرود و آن ظهور هست ؟ كه از يك سو امام گرانقدر و پرشكوهى كه براى اصلاح زمين و زمان ذخيره شده است بپا مـى خـيـزد و خـورشيد جهان افروزش از پس ابرهاى غمبار غيبت طلوع مى كند و از دگر سو پـيامبر بزرگى كه در آسمانها ذخيره شده است فرود مى آيد و ضمن تصديق قيام جهانى مـهـدى عـليـه السلام به او اقتدا مى كند؟ راستى چه رابطه اى ميان اين دو رخداد شكوهمند است ؟ و چه مناسبتى ميان اين دو حادثه بى نظير مى باشد؟ پـيـش از هر چيز شايسته است فراموش نكنيم كه شمار مسيحيان جهان اكنون از هزار ميليون نفر مى گذرد، به عنوان مثال : زمـامـداران و دولتـهـا و مـلتـهـاى اروپـا هـمه يا بيشترشان مسيحى اند، بيشتر زمامداران و حـكـومـتـهـا و مردم قاره سياه ، مسيحى هستند، همينطور دولتهاى آمريكاى شمالى و جنوبى و عـقـيـده مـسـيـحـيـان نـيـز در مورد عيسى عليه السلام مشهور است كه قرآن ضمن انتقاد، آن را ترسيم و تصحيح مى كند. بدين صورت : 1 ـ (( وَ قَالَتِ النّصارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ . )) (650) و نصارى گفتند كه عيسى پسر خداست . 2 ـ (( وَ إِذْ قَالَ اللّهُ ياعِيسى ابْنَ مَرْيَمَ ءَ أَنت قُلْت لِلنّاسِ اتخِذُونى وَ أُمِّىَ إِلَهَينِ مِن دُونِ اللّهِ قَالَ سبْحانَك مَا يَكُونُ لى أَنْ أَقُولَ مَا لَيْس لى بِحَقٍ إِن كُنت قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فى نَفْسى وَ لا أَعْلَمُ مَا فى نَفْسِك إِنّك أَنت عَلاّمُ الْغُيُوبِ . )) (651) يـعـنـى : و يـادآور آنگاه را كه خدا به عيسى بن مريم گفت : ((آيا تو به مردم گفتى كه مرا و مادرم را جز خدا به خدايى گيرند؟)) گـفـت : ((تـو را بـه پـاكـى ياد مى كنم ، مرا نسزد چيزى بگويم كه شايسته آن نباشم اگر من چنين گفته بودم تو خود مى دانستى تو به آنچه در ضمير من مى گذرد دانايى و من از آنچه در ذات تو است بى خبرم ، چرا كه تو خود، داناى رازهاى نهانى .)) 3 ـ (( لّقَدْ كفَرَ الّذِينَ قَالُوا إِنّ اللّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ . )) (652) يعنى : آنان كه گفتند: ((خدا، همان مسيح پسر مريم است .)) كافر شدند. شاعر در مورد عقيده آنان به مسيح عليه السلام مى گويد: (( عجبا للمسيح بين النصارى حيث قالوا: ان الا له اءبوه ثم قالوا: ابن الاله اله ثم قاموا بجهلهم عبدوه )) يـعـنـى : در مـورد مـسيح ، ميان پيروانش در شگفتم هنگامى كه مى گويند: ((خدا، مسيح است .)) آنـگـاه مـى گـويـنـد: ((فـرزنـد خـدا، هـمـان خداست .)) و سپس ناآگاهانه و متعصبانه به پرستش او قيام مى كنند. ما در روزگار خويش به نشريات گمراه كننده اى كه مبشران و مبلغان مسيحى آنها را چاپ و تـوزيـع مـى كـنند، بر مى خوريم كه در عصر فرهنگ و دانش نيز همين خرافه و دروغ به صراحت آمده است . و آنان تصريح مى كنند كه : ((عيسى ، خداست .)) و ((خدا، همان عيسى اسـت و او خـداى نـجـات دهـنـده اسـت .)) و سـخـنانى از اين قماش ‍ بافته هاى كفر آلود كه بـراسـتـى خـدا برتر و بالاتر از بافته هاى آنانست . و او بلند مرتبه و بزرگ از هر آنچه شرك گرايان مى پندارند، پاك و منزه است . بـه هـر حـال بـحـث در ايـن اسـت كـه : مـسـيحيان با اين عقيده و انديشه در مورد عيسى عليه السـلام هـنگامى كه در سراسر جهان بشنوند كه حضرت مهدى عليه السلام آن اصلاحگر بـزرگ عـصـرهـا و نسلها ظهور نمود و عيسى عليه السلام نيز از آسمان فرود آمده و ضمن تـصـديـق آن حـضرت و اقرار به امامت او و كمك به قيام جهانيش ، به او اقتدا نموده و به امـامـت او نـمـاز مى خواند، در اين صورت آيا در سراسر گيتى حكومت و دولت و ملتى پيدا مى شود كه مسيحى باشند و باز هم با قيام جهانى امام مهدى عليه السلام مخالفت ورزند؟ و با او سر ستيز درآيند؟ روشـن است كه هرگز! بلكه همه مسيحيان به پيروى از عيسى عليه السلام و به دستور او زير پرچم امام عصر عليه السلام وارد مى گردند و اسلام واقعى را خواهند پذيرفت و از طرفداران امام عصر عليه السلام خواهند شد. اينك رواياتى را در اين مورد مى آوريم : 1 ـ از امام باقر عليه السلام آورده اند كه ضمن حديث مفصلى فرمود: (( ...فـاذا اجـتـمـع عنده عشرة آلاف رجل ، فلا يبقى يهودى و لا نصرانى الا آمن به و صدقه ... . )) (653) يـعـنـى : هـنـگـامى كه ده هزار نفر پيكارگر و آگاه بر گرد آن حضرت گرد آمدند ديگر يـهودى و مسيحى يافت نمى شود جز اينكه به او و قيام جهانى اش ايمان مى آورند و او را تصديق مى كنند. 2 ـ اين روايت بصورت ديگرى نيز آمده است كه مى فرمايد: (( ... فـاذا اجـتـمـع عـنـده العـقـد ـ عـشـرة آلاف رجـل ـ فـلا يـبـقـى يـهـودى و لا نـصـرانـى و لا اءحـد ممن يعبد غير الله تعالى الا آمن به و صـدقـه و تـكـون المـلة واحـدة . مـلة الاسـلام و كـل ما كان فى الاءرض ـ من معبود سوى الله تعالى ـ تنزل عليه نار من السماء فتحرقه . )) (654) يـعـنـى : هـنـگـامـى كـه بـرگـرد امام مهدى عليه السلام پس از ظهورش ده هزار نفر انسان سـاخـتـه شده و فداكار، گرد آمدند، همه يهوديان و مسيحيان و كسانى كه جز خداى يگانه را مى پرستند، به امامت و راه و رسم او ايمان مى آورند و قيام جهانى و دگرگونسازش را تصديق و تاءييد مى كنند. آنگاه است كه همه ملتها يك ملت مى شوند، ملت اسلام و پيروان همه اديان به دين آسمانى اسلام مى گروند و همه معبودهاى دروغين مورد غضب خدا قرار مى گـيـرنـد و آتشى از آسمان فرود آمده و آنها را طعمه خويش مى سازد و همه را به خاكستر تبديل مى كند. 3 ـ از اميرمؤ منان عليه السلام آورده اند كه فرمود: (( اذا بـعـث السـفـيـانـى الى المـهـدى جـيـشـا فـخـسـف بـه بـالبـيـداء و بـلغ ذلك اءهـل الشـام قـالوا لخـليـفـتـهـم : ((قـد خـرج المـهـدى فـبـايـعـه و ادخل فى طاعته ، و الا قتلناك .)) ((فـيـرسـل اليـه بـالبـيـعـة و يـسـيـر المـهـدى عـليـه السـلام حـتـى يـنـزل بـيـت المـقـدس و تـنـقـل اليـه الخـزائن و تـدخـل العـرب و العـجـم و اءهـل الحـرب و الروم و غـيـرهـم فـى طـاعـتـه ، مـن غـيـر قتال ، حتى تبنى المساجد بالقسطنطنية و مادونها. )) (655) يـعـنـى هـنـگـامـى كـه سـفـيـانـى سـپـاهـى را بـسـوى مـهـدى عـليـه السـلام گـسـيل مى دارد و آن سپاه در بيابانى در ميان مكه و مدينه به زمين فرو مى رود و خبر اين حـادثه دهشتناك به شام و مردم آن رسد، آنان به زمامدار خويش مى گويند: ((مهدى نجات بخش ، ظهور كرده است ، با او بيعت كن و اطاعت او را گردن گذار! در غير اين صورت تو را نابود خواهيم ساخت .)) و او نـيـز بـه نـاچـار بـراى بـيـعت با امام مهدى عليه السلام گروهى را مى فرستد و آن حـضـرت هـمـه جـا را در مـسـيـر خـودش ‍ فـتـح مى كند تا در بيت المقدس فرود مى آيد. همه گـنـجـيـنـه هـا بـسـوى او انـتـقـال مـى يـابـد و عـرب و عـجـم ، اهـل حـرب و روم و ديـگران ، حكومت عادلانه و راه و رسم انسانساز و رهايى بخش او را بى آنـكـه بـا او پـيكار كنند مى پذيرند. آنگاه حركت جهانى او تا جايى پيش مى رود كه همه جا، نداى توحيد و عدالت ، طنين افكن مى شود و در قسطنطنيه و فراتر از آن و... مساجد را بنياد مى كند.)) و با اين بيان ، استفاده از سلاح ، ضرورت پيدا نمى كند و انواع اسلحه ها بى آنكه به وجود آنها احساس نياز شود، كنار گذاشته مى شود.

دسته ها : حكومت مهدي
چهارشنبه بیست و سوم 1 1391 21:42
  1. قرآن كريم و نشانه هاى ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى استفرجه آنچه در قرآن كريم از طرف خداوند بزرگ به وسيله رسول اكرم صلى الله عليه و آله به ما رسيده واجب الاطاعه و كوچكترين ترديدى درباره آن نبايد داشت ، چرا كه از منبع علم خداوندى سرچشمه گرفته است . از جمله بشارتهايى كه در قرآن مجيد در ضمن آياتى داده شده مساءله قيام جهانى حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء و سيطره عدل و داد در عالم بعد از پر شدن آن از ظلم و جور است كه مرحوم علامه نورى در مقدمه كتاب شريف ((كشف الاءستار)) ادعاى تواتر، از فريقين (شيعه و سنى ) فرموده است و اين نتيجه به دست مى آيد كه بايد ظلم و تباهى از سرتاسر جهان محو گردد و جهان از عدالت پر شود، نه اينكه به خيال خام بعضى از نويسندگان ، عدالت در حكومت حضرت مهدى سلام اللّه عليه تغليبى باشد و همچنان افراد شرور، كم يا زياد، در اجتماع ديده شوند. خير، طبق نص صريح آيات قرآن و تفاسير رسيده از اهل بيت عصمت و طهارت سلام اللّه عليهم اجمعين پس از پر شدن عالم از ظلم و جور، قسط عدل بر آن حاكميت خواهد يافت و همان گونه كه عرض شد در اين زمينه بزرگان مذهب نظير علامه نورى و ديگران نيز دعوى تواتر نموده اند. بنابراين ، ديگر جايى براى عدالت تغليبى و طرفداران آن نمى ماند. نشانه هاى پيدايش اين حكومت سنرِيهِمْ آياتِنَا فى الاَفَاقِ وَ فى أَنفُسِهِمْ حَتى يَتَبَينَ لَهُمْ أَنّهُ الحَْقّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّك أَنّهُ عَلى كلّ‏ِ شىْ‏ءٍ شهِيدٌ . (1) بزودى آيات و نشانه هايى از قدرت خود را در صحنه گيتى و در (كشور) وجودشان بدانها نشان خواهيم داد، تا بر آنها آشكار شود كه حق است . ممكن است نشانه هاى آفاقى همان صيحه آسمانى باشد و منظور از آيات انفسى همان رعب و ترس باشد كه در دلها جاى مى گيرد. خواننده عزيز! تا اين ساعت چنين علائم و نشانه هايى كه براى بشر تمام مجهولات را از بين ببرد و پرده از روى حقايق و ملكوت عالم بردارد به نحوى كه حق آشكار و باطل نابود شود، در صحنه گيتى ديده نشده است و با توجه به اينكه خداوند خلف وعده نخواهد فرمود و حتما بايد اين كار بشود، غير از قيام آخرين نماينده و سفير اعظم او حضرت بقية الله روحى و ارواح العالمين له الفداء نشانه ديگرى نخواهد بود. وَ لَنَبْلُوَنّكُم بِشىْ‏ءٍ مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوع وَ نَقْصٍ مِّنَ الأَمْوالِ وَ الأَنفُسِ وَ الثّمَراتِ وَ بَشرِ الصابرِينَ . (2) و هر آينه شما را به وسيله ترس و گرسنگى و نقص در مالها و جانها و ميوه ها مى آزماييم ، و صبركنندگان را بشارت ده . محمد بن مسلم از امام صادق عليه السّلام روايت مى كند كه پيش از قيام مهدى ما سلام اللّه عليه مردم به انواع بلاها مبتلا مى شوند و موفقيت با صابران است . به طور خلاصه علائم و نشانه هاى قبل از ظهور در اين روايات عبارت است از: 1. وحشت و اضطرابى كه در حال حاضر در ميان مردم بعضى از كشورهاى اسلامى ديده مى شود. 2. گرسنگى و قحطى كه در بعضى كشورهاى جهان مشهود است و به طور متوسط روزانه چند صد هزارتن از گرسنگى مى ميرند (مانند بعضى از قسمتهاى افريقا و هندوستان ). 3. فساد در تجارت و بازرگانى و كمبود درآمد بعضى از اقشار جامعه كه به ويژه در ايران ما مشهود است . 4. تلفات جانى مانند تلفات در جنگ ايران و عراق و نقصان زراعت و ميوه جات ناشى از آفات و كمى بركت آنها. اكنون به اصل روايت كه از امام صادق عزيز ما - كه سلام خداوند بر ايشان باد - نقل كرده اند، توجه فرماييد: عن محمد بن مسلم عن ابى عبدالله جعفر بن محمد عليهما السلام اءنه قال ان قدام قيام القائم علامات بلوى من الله تعالى لعباده المؤ منين قلت و ما هى قال ذلك قول الله عزوجل (( وَ لَنَبْلُوَنّكُم بِشىْ‏ءٍ مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوع وَ نَقْصٍ مِّنَ الأَمْوالِ وَ الأَنفُسِ وَ الثّمَراتِ وَ بَشرِ الصابرِينَ . )) قال لنبلونكم (يعنى المؤ منين ) بشى ء من الخوف من ملوك بنى فلان فى آخر سلطانهم (والجوع ) بغلاء اسعارهم (و نقص من الاموال ) فساد التجارات و قلة الفضل فيها (والانفس ) قال موت ذريع (والثمرات ) قلة ريع ما يزرع و قلة بركة الثمار (و بشر الصابرين ) عند ذلك بخروج القائم عليه السّلام ثم قال لى يا محمد هذا تاءويله ان الله عزوجل يقول ((و ما يعلم تاءويله الا الله و الراسخون فى العلم (3) )). (4) محمد بن مسلم از امام صادق عليه السّلام نقل كرده است كه امام فرمودند: پيش از قيام قائم نشانه هايى است جهت آزمايش از جانب خداوند نسبت به بندگان مؤ منش . عرض ‍ كردم : آن نشانه ها چيست ؟ فرمود: آن ، گفتار خداوند عزوجل است كه فرمود:(( و لنبلونكم بشى ء)). فرمود: ((لنبلونكم ))يعنى هر آينه بيازماييم شما مؤ منان را ((بشى ء من الخوف ))به مقدارى و چيزى از ترس از ملوك بنى فلان (بنى عباس ) در پايان زمامداريشان و((الجوع ))و گرسنگى به خاطر بالا بودن قيمتها (( و نقص من الاموال )) و كاستى از مالها (يعنى ) فساد تجارتها (( والانفس ))و جان ها (يعنى ) مرگ سريع ((والثمرات )) و محصولات (يعنى ) كم شدن كشاورزى و كمبود بركت محصولات (( و بشرالصابرين )) (يعنى ) بشارت ده صابران را در چنين وقت به خروج قائم عليه السّلام . سپس به من فرمود: اى محمد! اين است تاءويل قول خداوند عزوجل كه مى فرمايد: (( و ما يعلم تاءويله ...)) (يعنى ) نمى داند تاءويل قرآن را جز خداوند و پايداران در دانش . ان الله قادر على ان ينزل آية . (5) به درستى كه خداوند (تبارك و تعالى ) قادر است كه نشانه اى فرو فرستد. در تفسير اين آيه به چند نشانه از نشانه هاى ظهور حضرت ولى عصر عليه السّلام اشاره شده است : 1. خروج دابة الارض (6) 2. دجال 3. نزول عيسى بن مريم عليه السّلام 4. طلوع خورشيد از مغرب و اينك اصل روايت : فى رواية ابى الجارود: عن ابى جعفر عليه السّلام فى قوله ((ان الله قادر على ان ينزل آية )) و سيريك فى آخر الزمان آيات منها دابه الارض و الدجال و نزول عيسى بن مريم و طلوع الشمس من مغربها. (7) ابى الجارود مى گويد: امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه (( ان الله قادر الخ ))فرمودند: زود است كه در آخر الزمان آيات و نشانه هايى از قدرت خداوند مى بينى : 1. دابة الارض (كه منظور تشريف فرمايى حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام در رجعت و يا حضرت بقية الله روحى له الفداء است ). 2. دجال . 3. نزول حضرت عيسى بن مريم از آسمان . 4. طلوع خورشيد از مغرب . قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلى أَن يَبْعَث عَلَيْكُمْ عَذَاباً مِّن فَوْقِكُمْ أَوْ مِن تحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسكُمْ شِيَعاً وَ يُذِيقَ بَعْضكم بَأْس بَعْضٍ . (8) بگو او تواناست كه بر شما عذابى از بالاى سر و زير پاهاى شما بر انگيزد يا اينكه شما را از گروههاى غير متحد قرار دهد و آسيب برخى را به برخى ديگر بچشاند. در اين آيه به بعضى از علائم ظهور اشاره شده است : 1. خروج دجال . 2. صيحه آسمانى . 3. خسف و فرورفتن در زمين ((بيداء)). گويا مقصود لشكر سفيانى باشد. 4. اختلاف مردم در دين و طعن و شتم يكديگر كردن و كشتار بعضى به وسيله افراد ديگر در حالتى كه همه آنها خودشان را مسلمان مى دانند. و اما روايتى كه در اين باب رسيده است : عن ابى جعفر عليه السّلام فى قوله تعالى ((قل هو القادر على الخ )) قال هو الدجال و الصيحة ((او من تحت ارجلكم )) و هو الخسف ((اويلبسكم شيعا)) و هو اختلاف فى الدين و طعن بعظكم على بعض ((و يذيق بعضكم باءس بعض )) و هو ان يقتل بعضكم بعضا و كل هذا فى اهل القبلة . (9) از ابى جعفر (امام باقر) عليه السّلام در فرموده خداوند متعال :(( قل هو القادر على ...))منقول است كه فرمودند: آن دجال و صيحه است (عذاب آسمانى و از بالا) و مراد از((او من تحت ارجلكم ))عبارت از خسف و فرورفتگى زمين است و مراد از(( اويلبسكم شيعا))اختلاف در دين و طعن به يكديگر زدن است و منظور از(( يذيق بعضكم باءس بعض ‍ )) كشتن بعضتان است بعضى ديگر را، و تمام اين حوادث در ميان اهل قبله و مسلمانان به وقوع مى پيوندد. قُلْ أَ رَءَيْتُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُهُ بَياتاً أَوْ نهَاراً مّا ذَا يَستَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ . (10) بگو آيا ديديد كه اگر عذاب الهى شب هنگام و يا روز بر شما برسد (چه راه گريزى داريد؟) چرا گناهكاران (به جاى توبه ) عذاب را به تعجيل مى طلبند؟ از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه فرمودند: مراد از عذاب در اين آيه بلاهايى است كه در آخرالزمان بر مردم نازل مى شود (البته بر مردم مسلمان ). وَ لَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْت وَ أُخِذُوا مِن مّكانٍ قَرِيبٍ . (11) و اگر تو سختى حال مجرمان را مشاهده كنى هنگامى كه ترسان و هراسان هستند پس هيچ فرار و گذشتى نيست و از مكان نزديكى دستگير شوند. از حضرت باقر عليه السّلام نقل كردند در تفسير اين آيه شريفه كه در مقدمه قيام جهانى حضرت مهدى ارواحنا له الفداء صيحه اى از آسمان بلند مى شود كه همه مردم در هر حالى كه هستند اين صدا را مى شنوند و در زمين بيداء لشكريان سفيانى به زمين فرو خواهند رفت كه جمعيت آنها طبق روايات رسيده كه بعدا ذكر خواهد شد در حدود سيصد هزار نفر است . و اما اصل روايت : عن ابى الجارود عن ابى جعفر عليه السلام فى قوله تعالى ((ولو ترى اذا فزعوا فلا فوت )) قال من الصوت و ذلك صوت من السماء. (12) ابى جارود از امام باقر عليه السّلام در مورد اين قول خدايتعالى كه مى فرمايد (( ولو ترى اذا فزعوا فلا فوت ))، روايت كرده است كه آن حضرت فرمودند: اين از صداى آسمانى (صيحه ) است . سأَلَ سائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ . (13) سائلى از عذابى كه وقوع آن حتمى است سؤ ال نمود. از حضرت باقر عليه السّلام در رابطه با اين آيه مباركه سؤ ال كردند كه منظور از اين عذاب چيست ؟ فرمودند: نار تخرج من المغرب و ملك يسوقها من خلفها حتى ياءتى من جهة دار بنى سعد ابن همام عند مسجدهم فلا تدع دارا لبنى امية الا احرقتها و اهلها و لا تدع دارا فيها و ترلال محمد الا احرقتها و ذلك المهدى عليه السّلام . (14) عذاب در اينجا آتشى است كه از طرف مغرب شعله ور مى شد و پادشاهى آن را رهبرى مى كند و تمام خانه هاى بنى اميه و همه غاصبان حقوق اهل بيت را آتش مى زند و مخصوصا از بنى اميه آثارى باقى نخواهد گذاشت و اوست مهدى آل محمد (سلام اللّه عليه و عجل الله له الفرج ). علامه مجلسى مى فرمايد: اين جريان يا از علائم ظهور است و يا در وقت ظهور واقع مى شود.

دسته ها :
چهارشنبه بیست و سوم 1 1391 9:4

امام مهدي عج منجي عالم بقبه الله الاعظمحضرت حجه بن الحسن العسكري صاحب الزمان عجل الله تعالي فرجه الشريف،امام زمان ، يعني كسي كه متصرف در زمان است وبقاء عالم به وجود او(عج) بستگي دارد. ازويژگى‏هاى آن وجود شريف كه در سخنان معصومين عليهماالسلام بيان گرديده، از اين قرار است: اواهل عبادت و شب زنده دارى، زهد و ساده زيستى، صبر و بردبارى، عدالت و نيكوكارى است. آن حضرت سرآمد همگان در علم و دانش و وجود نازنينش چشمه‏ سار بركت و پاكى است. او اهل قيام و جهاد، رهبر جهانى، انقلابىِ بزرگ، منجى نهايى و مصلح موعود بشريّت است. آن وجود نورانى از تبار رسول خداصلى الله وعليه وآله وسلم و از اولاد فاطمه زهرا سلام الله عليهاو نهمين فرزند از نسل سيدالشهداءعليه‏ السلام است وشمايل آن بزرگوار داراي چهره‌اي گندمگون ، پيشاني بلند، ابرواني كشيده، چشماني درشت وسياه، دندان‌‌هاي براق و گشاده است. در گونه راست ايشان خالي مشكين قرار دارد و اندام آن بزرگوار ميانه (كشيده وبلند قامت ) است

دسته ها :
سه شنبه بیست و دوم 1 1391 19:26
دسته ها : مهدي{عج} كيست
يکشنبه بیست و هفتم 1 1391 12:48
X